بررسی های موجود در مورد فشارها و تنش های روانی در محيط کشتی
بررسی های موجود در مورد فشارها و تنش های روانی در محيط کشتی
بحرانهای روانی پرسنل کشتی در مرحله نخست معلول ساختار ناقص شخصيت ايشان می باشد ، زيرا اين افراد گناه را به تحصيل آموخته ها و گرايشات منفی شخصيتی خود نموده و به تعاليم تربيتی و آموزشی پاسخ مثبت نمی دهند. يکی از عکس العملهای حاصله از معلوليتهای ذهنی خودکشی می باشد. خدکشی هم معلول منطق با تغييرات محيط و شرايط مشکل زندگی و هم نتيجه ويژگيهای شخصيتی فرد می باشد.
اين امر بيانگر اين نکته است که ملاکهای دقيق تری برای انتخاب دريانوردان می بايست اتخاذ گردد و با آزمايشات دقيق ، افراد عصبی و مضطرب را می بايست از زندگی دريانوردی بدور نگهداشت. مقاومت بشر در مقابل يکنواختی و کسالت را می توان به کمک تستهايی محک زد و بدين ترتيب افرادی که دارای شخصيت بی ثبات و يا پايدار هستند از يکديگر متمايز می گردند.
راهنمائيهای روانشناسی و ارزيابی شغلی در کشتيها با توجه به ملاکهای روانشناسانه توصيه می شوند. بنابر تحقيقات انجام شده امتحانات ورودی متقاضيان حرفه دريانوردی می بايست مشکل تر شوند تا در برخی از موارد بعنوان عامل بازدارنده عمل نمايند زيرا در مورد اين حرفه تنها سالم و قوی بودن کافی نيست بلکه تمايلات عقلانی و شخصيت خاص را نيز بايستی دارا باشند.
پيشرفتهای فنی در کشتی عوارض روانی – جسمی عديده ای را بر افراد تحميل می کنند و در نتيجه اين سوال پيش می آيد که آيا در آينده امتحانات صلاحيت حرفهای برای بغضی از سمتهای مسئول ضروری نخواهد گرديد؟ انجمن دريايی آلمان براين اعتقاد است که علاوه بر تحصيلات ارزنده در دوران مدرسه ، جو يکپارچه و دست نخورده خانوادگی در طی دوران جوانی برای حرفه دريانوردی که نياز به حس استقلال و سازگاری با محيط را دارد ، پيش نياز مهمی می باشد.
متقاضی حرفه دريانوردی می باست دارای وسعت نظر بوده تا قابليت و توانايی ايجاد ارتباط جهت انجام وظايف مديريت را داشته و از نظر عصبی و روانی دچار عدم ثبات نبوده و هيچگونه گرايش متهاجمانه نداشته باشد. سرانجام اين نکته مورد سوال است که آيا مولفين و موسساتی که با تشريحات تئوريک مسائل دريانوردی در تماس هستند به غير قابل تغيير بودن ساختارهای زندگی در دريا اعتقاد دارند؟ نيازها از دريانوردان حرفه ای و متقاضيان اين حرفه پيوسته فزونی يافته درحاليکه نياز فوری به اصلاح ساختار اين شغل مورد غفلت قرار گرفته است.
محيط کشتی سرشار از فشارهای متعددی می باشد. بار جسمی و روانی بردريانوردان در بسياری از جنبه ها فوق العاده زياد است. نکته قابل توجه آنکه اطلاعات حاصل از اين تحقيقات راه حلی برای کم کردن باری که از نظر ذهنی و جسمی بريک دريانورد وارد می آيد ، ارائه نمی کنند. بررسی منطقی و اسای اين عناوين کمتر در اين تحقيقات مورد توجه قرارگرفته اند. در اين تحقيقات توجهی اساسی به عملکرد مستمر و متعادل سيستمی که از ماشين و انسان تشکيل می شود ، گرديده است. هدف در اين تحقيقات اين است که از سوئی به درمان علل دست يابيم و از سوی ديگر جو محيط کاری را بهبود بخشيم.
تلاشهايی که در مورد پروژه کشتی آينده صورت می پذيرند ، برروی حل مناسب و بالا بردن سطح مهارتها تمرکز يافته اند. شيوه دست يابی به اين مقصود در سندی که موسسه برنادر (Bernard) و بطور دقيقتر دکتر "E-Zone" در سال 1986 به رشته تحرير درآورده ست مورد بررس قرار گرفته است. عنوان اين سند، افراد در کشتی – ملاحظات در مورد تناسب روانی دريانوردان می باشد. وی محيط کاری ، تنهايی و پديده های روانی در دريانوردی را بيان می کند اما متن مذکور کوچکترين اشاره ای به اينکه چگونه ميتوان اين مشکلات را حل نمود ، نکرده است.
ديدبان
در مورد مسئله عمليات پل فرماندهی توسط کنفر اين نکته قابل ذکر می باشد که شغل يک ديدبان در شب ديدبانی به مفهوم مطلق آن می باشد بدين معنی که حس بينائی او می بايست قوبی بوده و باصطلاح بجای دو چشم دارای چهار چشم باشد.
کوششهايی جهت پيدا کردن ديدبانی ماشينی بجای ديدبانی انسانی صورت گرفته است بدين معنی که با بکارگيری دستگاه اتوماتيک ديدبانی شبانه روزی در زمان صرف شده توسط ديدبانان انشانی در برج مراقبت صرفه جويی به عمل آيد.
بر اساس اين تحقيق ، ديدبانان در 80% از مواقع تنها می باشند، در 50% از مواقع کشتی ديدبان ندارد. خستگی و تنهايی بزرگترين بار روانی برديدبانان می باشند.
راه حلهايی ارائه شده که گفته می شود اجرای عملی پروژه ديدبانی توسط يک نفر تحت شرايط خاصی امکان پذير می نمايد. زنگ خطر ماشينی بعنوان نيروی کمکی که بعدها ارزش ضد کسالت شناخته خواهد شد يکی از مباحث اين تحقيق می باشد. عوامل انسانی (گردانندگان سيستم) بر قابليت اطمينان کار نگهبان دريايی در يک سيستم انسانی ماشينی تاثير می گذارند. اين تاثير بيشترين علل اضطراب را سبب گرديده و جبران ثبات ذهنی و جسمی فرد را مشکل می سازد. در بررسيهای آينده موضوع اساسی تنشهای روانی نبايد مورد غفلت واقع گردد. در اين رابطه چگونه ممکن است گزارشهای متخصصن را بعنوان "تائيد" مورد سنجش قرارداد.
پروفسور Froese در تحقيقات خود می نويسد:
قبل از تصميم گيری نهايی برای استفاده از پروژه نگهبانی دريايی يکنفره انجام يک تجربه عملی لازم می باشد، متخصصان مستقل می بايست بطور دقيق تاثير اجرای اين پروژه و شرايط حاصله از بکارگيری آن را در کشتی مورد بررسی قراردهند.
شيوه های تحقيقات
اين تحقيقات بشر را از جنبه های روانشناسی ، سودمندی ، بويژه توانائيهايی را که در مشاهدات بصری دارد تحت مطالعه قرار می دهد. اين تحقيقات عمدتا به نياز به بستر جهت ديدبانی اشاره داشته ولی از ساير موضوعات اين نظريه صرفنظر کرده است و مسائل شخصی انسانها برای مثال تاثير روانشناسی استفاده از علامت (Dead Man) ، کاپيتان بعنوان حلال مشکلات ، ملوانان و پرسنل همچون اعضای يک تيم و غيره را مورد تاکيد قرار می دهد.
بررسی سودمندی افراد با وضعيت فعلی و بدون مطالعه دقيق مسئله ارضاء شغلی ممکن نمی باشد. در رابطه با نيازهای انسان فقط مهيا نمودن نوشابه های داغ و روحبخش بجای استفاده غير مجاز از WAIKAN در مطالعات Froese گنجانيده شده است. مدتها قبل از آنکه مطالعه برروی رفتار حيوانات آغاز گرديد و راجع به نژادشناسی و يا سازش موجود آبی نسبت به محيط تحقيق شود ، قديمی ترين مفاهيمی که در رفتارگرايی در قرن بيستم در لابراتوارها مورد تحقيق قرار گرفت ، اين علم از ادراکات ذهنی حيوان غفلت می کرد در حاليکه علم نژادشناسی (بيولوژی رفتاری) اين نياز را تشخيص داده است که حيوان را بايد در اقامتگاه طبيعی خود مورد مطالعه قرار داد.
کاپيتان
دربين همکاران روی کشتی ، کاپيتان نقش ويژه ای را ايفا می کند ، وی شيوه کار و نحوه ارتباط بين افراد را تعيين می نمايد. کارهای وی در رابطه با پشتيبانی افسران نگهبان و تعيين نحوه زندگی افراد در کشتی می باشد. وظايف کاپيتان با يکديگر متعارضند ، از طرفی وی ميبايست سرپرستی پرسنل را بعنوان بازوان مالکان برعهده گرفته و در عين حال حامی منافع مالکان نيز باشد و از طرف ديگر يک معتمد بطور موثر و مفيد قادر به حل مسائل پرسنل باشد. اين تعارض در وظايف به عدم اعتماد پرسنل نسبت به وی منجر می گردد آنکه انضباط را برقرار می سازد نمی تواند آرامش بخش روحها باشد و در نتيجه فشار کاری فوق العاده ای بروی وارد می گردد.
پروژه نگهبانی برج مراقبت توسط يکنفر نياز به احساس امنيت کامل افسران نگهبان از طريق يک رهبر دارد. اگر رهبر (کاپيتان) بدليل تعارض وظايف محوله نتواند اين امنيت را فراهم سازد نتيجه آن عدم اعتماد و هرج و مرج خواهد بود.
ياری و حمايت
فراخواندن ديدبان و يا کاپيتان توسط افسر نگهبان در شرايط ديد بد و يا عبور از يک منطقه پر ترافيک را ياری جستن می نامند. در قديم اينگونه متداول بود که کاپيتان در هوای مه آلود يا هنگام عبور از کانال و امثالهم در اتاق نقشه (Chart Room) و يا در پل فرماندهی روی کاناپه ای بسر می برد. امروزه به نظر می رسد روش ديگری متداول است. مواضع فنی را که مانع فراخواندن ديدبان و يا کاپيتان ميگردند را متذکر می شوند ولی چنانچه چاره ای نيز جستجو گردد ، بعنوان مثال روشن نمودن چراغهای قرمز در راهروها بجای چراغهای معمولی ، بنظر نميرسد که کمک فراخوانده شود. با تمام اينها ، راهها و مسائلی وجود دارند که ميتوان با استفاده از آنها برتنهايی خود و نيز مشکلات و خطرات فائق آمد. اين مطلب بسيار واضح و آشکار می باشد. استمداد از ديگران ربطی به وجود خطر ندارد بلکه اين مسئله به اين امر مربوط می شود که آيا افسر نگهبان تحمل اينکه با چنين درخواستی از اعتبار ساقط شود را دارد يا خير.
هنگاميکه افسر نگهبان در رابطه با روند صحيح کارها دچار احساس عدم اطمينان از قابليت خود برای مقابله با خطر جدی که زندگی او و ديگران (کشتی و محموله های آن) را بخطر می اندازد می باشد، احساس از دست رفتن اعتبار و آبرو تا چه حد می تواند دارای ارزش باشد؟ چرا متخصصان اين گزارشها به جوانب و مواردی کشيده می شوند که همان موارد را در مورد مالکان کشتيها مورد استفاده قرار می دهند. ميزان سنجش معيارهای مالکان کشتی در رابطه با افراد با توجه به ملاکهای ايمنی زير سوال می باشد ولی حتی متخصصان مستقل يعنی آنهائيکه درواقع زير سلطه مالکان نمی باشند نيز در طی دوره خدمت خود در کشتی ، اين معيارها را پذيرفته اند. در چهارچوب اداری يک کشتی بعنوان يک نهاد ، زندگی و احساسات افراد بقدری کم ارزشند که ايشان به سهولت از مسئله بی اعتباری صرفنظر می کنند. اين امر را به هيچوجه نمی توان پديده ای فرد محسوب نمود. اين امر مسلما صحيح نبوده ولی در دريانوردی معمول و متداول است. "جدی نگرفتن احساسات فردی موجب استقلال فردی می گردد" هرم سازمانی يک نهاد کامل (از جمله زندانها ، خانه ها ، بيمارستانها، صومعه ها) سلسله مراتبی است و در حال حاضر راه فراری از آن نيست. استقلال فردی (احساسات فردی چون ترس ، خشم و درد) تحت اينگونه فشارها به سختی حفظ می گردد. بدنبال حفاظت شخصی ، انسان هرچه سريعتر خود را با معيارهای حاکم اصلی که در عين حال مورد نفرت وی نيزهست تطبيق می دهد. نتيجه آنکه وی به کلی با شرايط موجود سازش پيدا کرده و از نابودی خويش می گريزد. بعبارت بهتر ، در کشتی ، فردی که احترام و تشخص بيشتری کسب می کند کسی است که همه امور يا بيشتر آنها را تا حد ممکن تنهايی انجام ميدهد بيدن معنی که با استاندارد جديد تطابق دارد.
آسودگی خاطر درونی و احساسات متخصصين درطی نگهبانيها بين نيمه شب تا 4 صبح
در بين نگهبانان ميل به وقت گذرانی وجود دارد بطوريکه مدت زمان چندانی نمی گذرد که ديگر نمی توان از صحت فعاليت ديدبان اطمينان حاصل کرد و بدين ترتيب کشتی بطور کامل کورکورانه حرکت می کند. اين امر گاهی بيش از يک و نيم دقيقه طول می کشد. اين مدت بيش از آنست که بتوان از آن صرفنظر کرد. يکنواختی و کسالت وضعيتی تقريبا غيرقابل تحمل محسوب ميگردد. خواننده بايد به اين نکته توجه نمايد که اين امر يک کسالت معمولی نيست بلکه اضطراب و تنشها فوق العاده زياد می باشد و می بايست تخليه گردد.
ماهيت قطبين اين قضيه چيست؟ تاريکی شب ، تنها بودن ، حرکات ناوشی و چرخشی کشتی ، کمبود فعاليت و تحرک که در تمامی شرايط روحيه ای را ايجاد ميکند که فرد ميل به فرار پيدا کرده و يا خود را بدست رويا ها و توهماتی می سپارد که بتواند واقعيت را فراموش کند. همزمان با اين امر ، در تمامی مدت ، اضطراب و فشار برانسان حکم ميراند. اضطراب از اينکه همه امور ميبايست تحت کنترل بوده و هيچ نکته ای از قلم نيفتد و تمامی کشتی هايی که پيش می آيند دقيقا مورد بررسی قرار گيرند. لذا فرد در تمامی اوقات می بايست با درگيريهای درونی خود مبارزه کند تا احتمال وقوع تصادف وجود نداشته باشد. فشار و تنشهای عصبی به شکل فعاليتهايی که ربطی به نگخبانی ندارند تغيير داده می شوند اينگونه فعاليتها درواقع ارتباط با واقعيت را شکل ميدهند. فرد با اعمالی که انجام می دهد به زندگی باز می گردد. يکنواختی و کسالت حالتی از فقدان احساسات می باشد. انسان به جای درک احساسات خود ، تنها خستگی و کسالت را حس می کند ، وی تشخيص زمان و مکان را از دست داده و دچار توهم می گردد. تعارض بين شرايط اداره و پل فرماندهی توسط يکنفر (که مسئوليتی سنگين و فعاليتی يکنواخت را برعهده يک فرد می گذارد) و نيازها و احساسات افسران نگهبان بدين شکل امکان پذير است که فرد آگاهی و هشياری خود را نسبت به خود از دست بدهد. وی با انجام چنين کاری از جهان واقعيت بردنيای خواب گونه ای فرو می رود و گهگاهی شنوايی و بينايی خود را از دست ميدهد. توجه جای خود را به بی تفاوتی محض می دهد . امنيت خيالی حاصله از اين تصور که هيچکس از اين مسير نخواهد آمد ، مدت زمان طولانی برجای نمی ماند. مرز بين هشياری و توهمات بسختی قابل تشخيص است. در اين سطح از تجربه روانشناسی ، امکان اين که مسئله ای بطور واقعی اتفاق بيافتد ميتواند خود يک رهايی باشد چون ارتباط با خود او با حقيقا مستحکم ميگردد. تنها تنشهای درون جوش در طی مسافات کوتاه هيجان آور هستند و در تهايت شخص تنها زمانی به حالت نرمال برمی گردد که هيجان در حداکثر شکل خود صورت پذيرد.
لذا فشار حاصله از يکنواختی زندگی ، ايمنی دريانوردان و کشتی را بخطر می اندازد. فعاليتهای متنوع در شب موجب می شود که ديدبان قادر به تطبيق خود با وظايفش نباشد که اين مسئله نيز موجب دريانوردی کورکورانه شده و وظيفه اصلی اورا بطور جدی درخطر قرار ميدهد ولی درعين حال وی را در مقابل کسالت مقاوم کرده و قدرت مشاهده او را که در صورت کسالت ، گاهی بطور کلی از بين ميرود به او باز ميگرداند. به نظر نميرسد راهی برای حل اين دو مشکل متعارض وجود داشته باشد که موجب تقويت و بهبود نگهبانی گردد.
(کاپيتان فتوحی)
0 Comments:
Post a Comment
<< Home