سخن همقطاران دريانورد
ممکن است به حقیقت بتوان توسری زد ولی هرگز نمی توان خفه اش کرد
آری حقيقتی که شايد خيلی ها خود را به نديدن و نشنيدن آن می زنند، و يا آنکه می بينند و می شنوند ولی به روی خود نمی آورند. سختی کاربر کسی ÷وشيده نطست و همه می دانند که عدم دسترسی به امکانات مختلف نتايج نامناسبی را در روحيه دريانوردان سبب می شود و برای پيشبرد اهداف عاليه نياز به شارژ روحی و روانی پرسنل کشتی می باشد.
با بی ارج کردن پشتکار و تلاش و کوشش این زحمتکشان ، متاسفانه به سمت و سوئی می رويم که همه از دريا گريزان و فراری اند و ذوق و شوق خدمت و پشتکار جايش را به اجبار ، بی علاقگی و خشتگی می دهد.
يادمان نمی رود تا چند سال پيش کشتطهايمان پربود از پرسنل خارجی با حقوقهای آنچنانی و حکومت بی چون و چرای آنها بر کشتيها و دليل اين بود که نيرو نداريم. آيا حال که نيرو داريم چرا فضای مناسب برای خدمت جوانان زبده و ماهر ايجاد نمی شود.
کاش با اضافه شدن قوانين کاری و کاغذ بازيها کمی هم بفکر تقويت روحی و روانی پرسنل کشتی باشيم، کاش تبصره ها ، امکانات را بيشتر کند ، نه آنکه روحيه ها را خرابتر نموده و امکانات را کاهش دهد.
کاش دلهره و اضطراب جايش را به آرامش و سکون داده و بطريقی نباشد که همقطاران جوان ما به گذر زمان و تعهد 10 ساله خود بيانديشند و با بی انگيزگی پا به عرشه کشتی بگذارند.
به خدا قسم اين کشتيها با پرسنل خارجی به اين خوبی نگهداری نمی شوند ، غيرت ايرانی حد و مرزی ندارد. کاش قدرشناسی و ارزش گذاری و درک متقابل جايش را به : نمی دانم ، به من ربطی ندارد ، انصراف بدهيد ، قطع حقوق ، مشکل خودت را خودت حل کن ، تقاضای انفصال خدمت کن ، و مانند آنها نمی داد.
انتظار اين نيست که قوانين کنار گذاشته شود ، چون هميشه قانون برای بالا بردن روحيه کاری و علاقه بکار برنامه هايی دارد. نوشتن مشکلات و ... مثنوی هفتاد من کاغذ است ، اميدواريم منظور اين نباشد که کتی ها دست خارجی ها بيافتد.
کاش با توجه به اضافه حقوق خارجی ها تا حدود 70 الی 80 درصد حقوق ايرانی ها هم به نصف آنها افزايش می يافت.
کاش ارتقاء شغلی يک برنامه مدون داشت و فقط برحسب نياز شرکتها نبود تا انگيزه ها بيشتر شود.
کاش الحاق همسردريانورد ( که گاه به از هم پاشيدن خانواده ای منجر ميگردد) با توجه به شرايط افراد ساده تر بود و روز بروز بهتر می شد ، نه بدتر و توام با افزايش اگرها و سليقه ها.
کاش در اين شراي مساوی کار و موقعيت ، اولويت به پرسنل ايرانی داده می شد.
کاش سختی کارمان درک شده و مانند ديگر مشاغل سخت و زيان آور (مانند پرستاری ، خبرنگاری ، مانند آن) اهميت داده ميشد.
کاش برای رفاه پرسنل درخشکی هم فکری می شد.
کاش مانند شرکتهای کوچک که شايد بيش از 200 نفر پرسنل ندارند ، شرکتهای کشتيرانی هم فکری قاطع و جامع برای مشکل مسکن همه دريانوردان داشته باشند.
کاش اين حق مسلم روزی جامه عمل بپوشد ، و آرزو و خواسته همه ما در نهايت سربلندی و پيشرفت کشور عيزمان باشد و افتخار ما اين باشد که با پرسنل خودمان شناورهای ما در پهنه آبهای بين المللی رفت و آمد داشته باشند.
با اميد آنروز
موسی اسماعیل زادگان
آری حقيقتی که شايد خيلی ها خود را به نديدن و نشنيدن آن می زنند، و يا آنکه می بينند و می شنوند ولی به روی خود نمی آورند. سختی کاربر کسی ÷وشيده نطست و همه می دانند که عدم دسترسی به امکانات مختلف نتايج نامناسبی را در روحيه دريانوردان سبب می شود و برای پيشبرد اهداف عاليه نياز به شارژ روحی و روانی پرسنل کشتی می باشد.
با بی ارج کردن پشتکار و تلاش و کوشش این زحمتکشان ، متاسفانه به سمت و سوئی می رويم که همه از دريا گريزان و فراری اند و ذوق و شوق خدمت و پشتکار جايش را به اجبار ، بی علاقگی و خشتگی می دهد.
يادمان نمی رود تا چند سال پيش کشتطهايمان پربود از پرسنل خارجی با حقوقهای آنچنانی و حکومت بی چون و چرای آنها بر کشتيها و دليل اين بود که نيرو نداريم. آيا حال که نيرو داريم چرا فضای مناسب برای خدمت جوانان زبده و ماهر ايجاد نمی شود.
کاش با اضافه شدن قوانين کاری و کاغذ بازيها کمی هم بفکر تقويت روحی و روانی پرسنل کشتی باشيم، کاش تبصره ها ، امکانات را بيشتر کند ، نه آنکه روحيه ها را خرابتر نموده و امکانات را کاهش دهد.
کاش دلهره و اضطراب جايش را به آرامش و سکون داده و بطريقی نباشد که همقطاران جوان ما به گذر زمان و تعهد 10 ساله خود بيانديشند و با بی انگيزگی پا به عرشه کشتی بگذارند.
به خدا قسم اين کشتيها با پرسنل خارجی به اين خوبی نگهداری نمی شوند ، غيرت ايرانی حد و مرزی ندارد. کاش قدرشناسی و ارزش گذاری و درک متقابل جايش را به : نمی دانم ، به من ربطی ندارد ، انصراف بدهيد ، قطع حقوق ، مشکل خودت را خودت حل کن ، تقاضای انفصال خدمت کن ، و مانند آنها نمی داد.
انتظار اين نيست که قوانين کنار گذاشته شود ، چون هميشه قانون برای بالا بردن روحيه کاری و علاقه بکار برنامه هايی دارد. نوشتن مشکلات و ... مثنوی هفتاد من کاغذ است ، اميدواريم منظور اين نباشد که کتی ها دست خارجی ها بيافتد.
کاش با توجه به اضافه حقوق خارجی ها تا حدود 70 الی 80 درصد حقوق ايرانی ها هم به نصف آنها افزايش می يافت.
کاش ارتقاء شغلی يک برنامه مدون داشت و فقط برحسب نياز شرکتها نبود تا انگيزه ها بيشتر شود.
کاش الحاق همسردريانورد ( که گاه به از هم پاشيدن خانواده ای منجر ميگردد) با توجه به شرايط افراد ساده تر بود و روز بروز بهتر می شد ، نه بدتر و توام با افزايش اگرها و سليقه ها.
کاش در اين شراي مساوی کار و موقعيت ، اولويت به پرسنل ايرانی داده می شد.
کاش سختی کارمان درک شده و مانند ديگر مشاغل سخت و زيان آور (مانند پرستاری ، خبرنگاری ، مانند آن) اهميت داده ميشد.
کاش برای رفاه پرسنل درخشکی هم فکری می شد.
کاش مانند شرکتهای کوچک که شايد بيش از 200 نفر پرسنل ندارند ، شرکتهای کشتيرانی هم فکری قاطع و جامع برای مشکل مسکن همه دريانوردان داشته باشند.
کاش اين حق مسلم روزی جامه عمل بپوشد ، و آرزو و خواسته همه ما در نهايت سربلندی و پيشرفت کشور عيزمان باشد و افتخار ما اين باشد که با پرسنل خودمان شناورهای ما در پهنه آبهای بين المللی رفت و آمد داشته باشند.
با اميد آنروز
موسی اسماعیل زادگان
0 Comments:
Post a Comment
<< Home